دختر زمستان


مثــل زمستــان، لرزش گـرم بخـاری را

مثـــل کویــــر خشک، باران بهـــاری را

مثـــل هـــــوای بی قــــرار اول پاییــــز

من دوست دارم  انتظار و بیقراری را

 

 






 

گاهی وقتها ...

مثل دیشب٬ مثل امشب

که هوای روزگارم ابری٬

هوای چشمانم بارانی٬

و هوای قلبم طوفانی ست

نوازشم کن...

تا نترسم از تنهایی٬

تا باور كنم كه هنوز 

دلخوشي ها كم نيست...

 

 






بیا صورتت را به دستهای نیلوفری ام بسپار!

بگذار نوازشت این گلها را زنده نگاه دارد

بیا بسیار نه؟ کمی فقط کمی مال این دستها باش ! 

 






 

 

وقتــی می‌پرســند : نمـی‌ پـزیــد در ایــن || گــرما || ؟!

یــک لبخـــند بــزن و بــگو :

● ● ● ســرگرم عشــقبــازی کـ ه باشــی 

در اشــتیاق خاکــستر شدن ،

این گرما کـ ه || شــوخی کوچــکی || بیش نیـــست! ● ● ●

و بعــد دقیــق شو در چــهرشان ،

تا خـوب بـبینـی کـ ه چــطور می‌شود با یک || چــادر || ،

تمــام ِ معـــادلات عقلانــی‌شـان را در لحـــظه‌ای بر هــم زد

 

 





صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

*بارش برف در وبلاگ*

هدایت به بالا

کد هدایت به بالا

.

.